علایم تجاری در دنیای امروز، مهمترین مشخصه برای تبلیغ و عرضه کالاها و خدمات تجاری محسوب میشود و هر عرضهکنندهای که به واسطه این علایم بتواند بهتر محصول خودش را به مشتری معرفی کند، به طور قطع، موفقیت بیشتری هم در انتظارش خواهد بود اما علایم تجاری باید از قواعد خاصی پیروی کنند تا علاوه بر جذب مشتری، قانون هم از آنها حمایت کند
علایم تجاری در دنیای امروز، مهمترین مشخصه برای تبلیغ و عرضه کالاها و خدمات تجاری محسوب میشود و هر عرضهکنندهای که به واسطه این علایم بتواند بهتر محصول خودش را به مشتری معرفی کند، به طور قطع، موفقیت بیشتری هم در انتظارش خواهد بود. اما علایم تجاری باید از قواعد خاصی پیروی کنند تا علاوه بر جذب مشتری، قانون هم از آنها حمایت کند.
اول) وجه تمایز داشتن (Distinctiveness ) و ابتکاری بودن
برای اینکه یک علامت بتواند نقش خود را به خوبی ایفا کند، باید قابلیت تفکیک موضوعاتی (چیزهایی) را که علامت بر آنها قرار میگیرد، در مقایسه با آنهایی که توسط رقبا ارایه میشود، داشته باشد.
هر علامت تجاری برای اینکه بتواند کالای معینی را از کالای دیگری ممتاز کند، باید دارای صفتی باشد که آن را از علایم دیگران متمایز سازد.
صفت علامت را «وجه تمایز» یا صفت مشخصه گویند. هر علامتی که این وصف را نداشته باشد، قابلیت ثبت پیدا نمیکند. وجود این عنصر در علامت تجارتی اهمیت بسیاری دارد. هر علامتی که دارای وجه تمایز باشد، نباید ثبت آن رد شود مگر آن که از جمله مستثنیات ثبت باشد.
قانون مالکیت معنوی و رویههای قضایی ایران نیز در این رابطه به صراحت تاکید میکند که متقاضی یک علامت برای ثبت، باید علامتی را برگزیند که با علامت کالاهای مشابه آن وجه تمایز داشته باشد. بهگونهای که مصرفکننده عادی (یا ضریب هوشی متوسط) را به اشتباه نیندازند.
بهترین علایم تمایزبخش، علایم ابتکاری و ذوقی هستند که هیچ هدف خاصی را دنبال نمیکنند، مانند شکل پنگوئن برای کتاب که هیچ مناسبتی بین آن دو وجود ندارد، ولی از علایم تجاری موفق به شمار میآید.
از طرف دیگر، ابتکاری بودن علامت تجارتی ایجاب میکند که اسمی عام (مانند کلمه «شکر») به عنوان علامت انتخاب نشود. به علاوه اوصاف اجناس (مثلاً وصف «ترشی») را نمیتوان به عنوان علامت انتخاب کرد.
و بالاخره اینکه به کار بردن خطوط هندسی به شکل لوزی یا دایره و نیز انتخاب ارقام که نشانگر کیفیت جنس باشد، جنبه ابتکاری ندارد. مگر اینکه علامت توام با طراحی و ظرایف شکلی باشد (مانند علامت محصولاتNIKE ) یا اینکه ارقام مورد استفاده با نوع کالا متمایز باشد (مانند علامت 110 برای محصولات آرایشی)
دوم) جدید بودن علامت
تازگی علامت با آنچه در مورد جدید بودن اختراعات، اشکال و ترسیمات گفته میشود و قبلاً به هیچ وجه در جایی ثبت یا افشا نشده باشد، تفاوت دارد زیرا علامتی که انتخاب میشود، ممکن است قبلاً وجود داشته، ولی در هدفی که مالک علامت به کار میبرد یا به شکلی که وی قصد استفاده دارد، متفاوت باشد.
منظور از جدید بودن علامت آن نیست که علامت مزبور، به هیچ صورتی وجود خارجی نداشته باشد، بلکه تازگی باید به استعمال آنها در رشته مورد نظر باشد و سابقه استعمال از طرف دیگران را نیز داشته باشد.
به طور مثال کلمه Camel از طرف یک شرکت آمریکایی برای سیگار استعمال میشود و همین کلمه برای مداد از طرف شرکت آلمانی مورد استفاده قرار میگیرد.
البته استعمال یک علامت برای دو جنس مختلف در صورتی ممکن است که برای مصرفکننده، نسبت به نوع جنس و سازنده آن ایجاد شبهه نکند.
در اکثر کشورها برای تشخیص محصولات متحده و مختلف از یکدیگر، قوانین آن کشورها، محصولات تجارتی و صنعتی را به طبقات مختلف تقسیم میکنند و محصولات را در طبقات مختلف قرار میدهند.
بنابراین زمانی که علامت تجارتی به نام صاحب آن علامت ثبت میشود، صاحب علامت در موقع ثبت علامت خود، طبقه یا طبقات محصولی را که مورد نظر اوست، تعیین میکند و اختیار علامتی که از طرف اشخاص دیگر برای اجناس معین به کار رفته است، برای محصولاتی که کاملاً متفاوت باشند، جایز شمرده میشود.
البته همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، استعمال یک علامت برای دو جنس مختلف در صورتی ممکن است که برای مصرف کننده نسبت به نوع جنس و سازنده آن ایجاد شبهه نکند.
استعمال علامت واحد برای اجناسس مشابه از طرف دو شخص اصولاً جایز نیست؛ حتی اگر طبقات آن متفاوت باشد.
به عنوان مثال، در مورد لوازم طبی و آرایشی، اگرچه طبقات مختلف است، اما ممکن است استعمال همان علامت موجب اشتباه شود یا صابون که ممکن است آن را به عنوان صابون طبی جزو طبقه مواد دارویی یا به عنوان آرایشی تحت طبقه مواد آرایشی یا به عنوان مواد پاککننده تحت طبقه دیگری قلمداد کرد.
در سالهای اخیر علامتی که معروفیت جهانی پیدا میکند (مانند کاترپیلار، سونی، نیوا و......) به طور کلی مورد حمایت قرار میگیرد؛ حتی اگر هم برای طبقهای از کالا به ثبت نرسیده باشد. زیرا انتخاب چنین علامتی از طرف اشخاص دیگر ممکن است مصرفکنندگان را راجع به سازنده آن به اشتباه اندازد؛ ماده 6 مکرر قانون قرارداد اتحادیه پاریس نیز حمایت از علایم مشهور را پیشبینی کرده است.
باید به این نکته نیز توجه داشت که تشخیص این موضوع که علامت جنبه تازگی دارد یا خیر، همیشه به آسانی امکانپذیر نیست.
مثلاً ممکن است حروف اول در علامت با هم فرق داشته باشند اما شباهت کامل باشد (مانند تاپال و ناپال) یا اینکه طرز نوشتن متفاوت باشد (مانند Vix و Viks) یا اینکه در اجزای دو علامت مرکب، از یک کلمه مشابه استفاده شده باشد و اجزای دیگر یکسان و مشابه نباشند، به نحوی که جزء مشترک و مشابه دو علامت، میان صاحبان آنها موجبات اختلاف و دعوی را فراهم سازد مانند شباهت دو علامت (AQUAMAX باAQUAPrima )
به اصل جدید بودن علامت تجاری، استثنائاتی هم وارد است و آن زمانی است که علامتی را که قبلاً به ثبت رسیده، به طرق مختلف پیمانی، رضایت صاحب علامت و معامله یا نقل و انتقال آن مورد استفاده قرار داد.
سوم) عدم ایجاد اشتباه در نظر مشتری
علامت تجاری نباید گمراهکننده باشد. به این معنا که علامت نباید به طور متعارف از دید یک انسان معقول و با احتیاط، مشابه یا عین علامت دیگری باشد و موجب فریب مشتری شود؛ در چنین موردی علامت تجاری نباید ثبت شود، زیرا مشتری را از حیث کالا یا خدمات و ارتباط تجارتی فریب میدهد.
به طور مثال برای پارچه پنبهای علامت «پشم» گمراهکننده است. زیرا ممکن است مشتری تصور کند که پارچه مزبور پشمی است.
یا مثلاً علامت تجارت «سوپ تقویت» برای سوپهایی که هیچ گونه عناصر ویتامینی یا معدنی خاصی نداشتند، از طرف دادگاهی در فرانسه باطل اعلام شد.
به عبارت روشنتر، هنگامی که علامت تجاری و صنعتی، رسالت و کارکرد «شناسایی موضوع» مورد نظر و «اطلاعرسانی در قبال مردم» را ندارد، فریفتن شروع میشود.
ایجاد اشتباه در نظر مشتری، گاه ممکن است با انتخاب نام منطقهای خاص به عنوان علامت تجاری برای کالایی مشخص که در اصل بین کالا و آن منطقه ارتباطی وجود ندارد، صورت پذیرد.
بهنحوی که مصرفکننده به تصور اینکه کالا متعلق به آن منطقه است، راجع به نوع و وصف جنس دچار اشتباه شده و در انتخاب و خرید کالا گمراه شود.
در مثالی واقعی، میتوان به علامتی اشاره کرد که مربوط به یک نام جغرافیایی با عنوان «فرانکو سویس» است، در حالی که محصولات تحت پوشش این علامت ارتباطی با سوییس نداشتند. این علامت به دلیل «گمراهکننده» بودن باطل شد.
خصوصیت «گمراهکننده بودن» یک علامت را قاضی راساً تعیین میکند. ابطال یک علامت به عنوان فریبدهنده، اغلب به دلایل منشا جغرافیایی یا صنعتی، ماهیت و سرشت محصولات، شباهت علایم و کیفیت یا ترکیبات محصول یا خدمات صورت میگیرد.
چهارم) ناقض نظم عمومی، اخلاق حسنه و قانون نباشد
علایمی که استفاده یا انتشار آنها به دلیل ویژگی و خصوصیتهای تند، نژادگرایانه، مخرب، محرک عصیان و شورش، مخالف حیا و عفت عمومی و حتی تحریککننده، همه یا بعضی از مصرفکنندگان را دچار شوک سازد، مخالف نظم و آداب نیکو و پسندیده به حساب میآید.
اداره مالکیت صنعتی هر کشور، مأموریت بررسی و رد علایمی که در تضاد با نظم عمومی و آداب یادشده یا عفت عمومی باشد، را دارد.
برای مثال، اسامی تجاری از قبیل «بیمارستان سفیدپوستان» یا «آژانس توسعه بیکاری» را نمیتوان به ثبت رسانید.
این نکته که آیا منظور از «عدم مخالفت با نظم عمومی و آداب پسندیده» صرفاً شکل ظاهری و معنای علامت را شامل میشود یا اینکه ماهیت محصول و کالایی که علامت، مربوط به آن است، نیز باید با نظم عمومی و اخلاق حسنه کشور ثبتکننده علامت تجاری موافق باشد، موضوعی است که اقتضای توضیح بیشتری را دارد و در هنگام بحث از علایم غیرمجاز با شرح بیشتری به آن خواهیم پرداخت.
پنجم) قابلیت نقل و انتقال
علامت تجاری همانند سایر موضوعات مالکیت فکری به عنوان یک حق مالی پذیرفته شده است. ( Aregistered Trade Mark is a property right)
زمان زیادی طول کشیده است تا علایم را همانند سایر اموال مورد انتقال قرار دهند یا به عنوان وثیقه استفاده کنند.
عرف و رویه بازرگانان معروف و معتبر در ارایه خدمات و تولید و توزیع کالاها، منجر به قبول این حقیقت شد که حقوق مالی در علایم تجاری کاملاً مهیا بوده و قابلیت شراکت، تقسیم و انتقال را دارد.
نقل و انتقال علایم تجاری از مهمترین آثار ثبت علامت است که ممکن است بهنحو ارادی یا به شکل غیرارادی تحقق یابد.
اصطلاح نقل و انتقال معمولاً به طور مترادف به کار میرود، اما این دو اصطلاح مفاهیم متفاوتی دارند که باید هر کدام در محل خود به کار برده شود.
نقل علامت، رایجترین نوع تغییر مالکیت هلائم تجاری است و با قصد و اراده قرارداد صورت میگیرد.
برای بیان این مفهوم در زبان انگلیسی از واژه Assignment استفاده میشود. معمولاً در انتقال تکنولوژی، بخشی از هر قرارداد به نحوه نقل یا واگذاری (لیسانس) علامت تجاری اختصاص مییابد.
همچنین ممکن است علامت به صورت قرارداد مستقلی مورد معامله واقع شود. قابلیت نیز به این معنی است که علامت تجاری بدون دخالت قصد و اراده طرفین و صرفاً به حکم قانون، به دیگری منتقل میشود.
در زبان انگلیسی Transmission معادل انتقال به کار میرود. در مورد اشخاص طبیعی فوت آنان موجب انتقال علامت تجاری از مورث به ورثه میشود.
همچنین در صورت ورشکستگی مالک علامت یا ادغام و جذب شرکتی توسط شرکت دیگر ممکن است علامت به افراد جدیدی انتقال یابد.
اگرچه «نقل» و «انتقال» مفاهیم متفاوتی دارند اما عرفاً به عنوان واژههای مترادف به کار میروند.
منبع : روزنامه رسمی
دیدگاه خودتان را ارسال کنید