از نظراسلام و به تبعیت آن قانون مدنی ایران، دختری که بالغ و عاقل است، برای ازدواج باید اجازه ولی یعنی پدر یا در صورت نبود او اجازه پدربزرگ خود را به دست آورد بنابراین دختر برای عقد نیاز به اجازه یکی از این دو نفر دارد، اما اینکه چه زمانی پدر صلاحیت اجازه دادن ندارد را در ادامه میخوانیم
از نظراسلام و به تبعیت آن قانون مدنی ایران، دختری که بالغ و عاقل است، برای ازدواج باید اجازه "ولی" یعنی پدر یا در صورت نبود او اجازه پدربزرگ خود را به دست آورد. بنابراین دختر برای عقد نیاز به اجازه یکی از این دو نفر دارد، اما اینکه چه زمانی پدر صلاحیت اجازه دادن ندارد را در ادامه میخوانیم.
اذن، ولی برای ازدواج دختر، آیا میدانید یک دختر بالغ و عاقل هر چقدر هم در گرفتن تصمیمات زندگی مستقل باشد، اما برای ازدواج احتیاج به اجازه، ولی (پدر یا جدی پدری) دارد؟
آیا میدانید در صورتی که، ولی بدون علت موجه از دادن اجازه به دختر برای ازدواج با خواستگار هم شأن و مورد علاقه او خودداری کند، دختر میتواند با مراجعه به دادگاه اجازه عقد را بگیرد؟
آیا میدانید درصورتی که دختر بی اجازه، ولی ازدواج کند، تکلیف عقد او چیست؟
بی شک فطرت هر انسان مملو از خواستهها و نیازهایی است که به صورت خدادادی در آن قرار داده شده است، نیازهای گوناگونی که به هیچ وجه امکان شمارش همه آنها وجود ندارد. از جمله این نیازها ازدواج است. وقتی انسان به سن بلوغ رسید و رشد عقلی مناسبی پیدا کرد، موضوع ازدواج وتشکیل خانواده بیش از پیش درذهن او جلوه گیر میشود؛ زیرا او دیگر آن طفل کوچک و ناتوان نیست که فقط دنبال جلب کمک و حمایت بزرگترها باشد بلکه خود این توانایی را به دست آورده است که از زیر بار وابستگی همه جانبه فکری و مالی دیگران خارج شود. بنابر این ازدواج موضوعی است که کاملا در گرو استقلال فرد است. یعنی تا زمانی که فرد از جنبههای گوناگون مستقل نشود ونتواند شخصا برای موضوعات مهم زندگی خود تصمیم بگیرد درازدواج هم به موفقیتی نمیرسد. هر چند که گاه لازم است همین فرد بالغ و عاقل برای تصمیم گیری در مورد بعضی موضوعات با اهمیت زندگی خود که بی شک ازدواج هم از آن جمله است از بزرگترها کمک و مشورت بخواهد.
با اجازه بزرگترها. بله!
از نظراسلام و به تبعیت آن قانون مدنی ایران، دختری که بالغ وعاقل است، برای ازدواج باید اجازه "ولی" یعنی پدر یا در صورت نبود او اجازه پدربزرگ خود را به دست آورد. بنابر این دختر برای عقد نیاز به اجازه یکی از این دو نفر دارد، اما این اجازه در صورتی است لازم است که دختر قبلا باکره باشد. این مسئله در حقوق کشور ما یک موضوع استثنایی و خاص است، به این دلیل که انسان به محض این که به سن بلوغ میرسد – دختر 9 سال تمام قمری – مستقل میشود و دیگر برای تصمیم گیری احتیاج به اجازه کسی ندارد، اما استثنائا در این یک مورد، دختر اگرچه دیگر بچه نیست و به سن بلوغ رسیده است، اما برای ازدواج نمیتواند به طور مستقل تصمیم گیری کند. پس او در عین حال که دیگر تحت ولایت نبوده و نظرش معتبر است و عقد بدون رضایت و خواستش واقع نمیشود، باید تلاش کند و موافقت پدر یا جد پدری را به دست آورد.
اجازه نمیدی، دلیل بیاور
همان طور که گفتیم، برای ازدواج دختر باکره، ولی لازم است، اما پدر یا جد پدری نمیتوانند از این اختیار قانونی سوءاستفاده و بی جهت یا در موارد متوالی از دادن اجازه ازدواج به دختر خودداری کنند، زیرا به این ترتیب امکان ازدواج دختر از دست میرود. پس قانون حکم میکند که اگر، ولی با وجود خواستگار شایسته، مناسب، هم کفو و تمایل متقابل دختر، بدون علت موجه و دلیل منطقی، اجازه ازدواج ندهد، این حق از او ساقط میشود. یعنی در این زمان، ولی از دادن اجازه منع میشود و دختر و پسر میتوانند بدون رضایت او عقد کنند با این حال در این موارد دختر باید از دادگاه اجازه بگیرد.
طرف باید مسلمان باشد
نکتهای که در اینجا باید مدنظر قرار داد این است که در فقه اسلامی، هم کفو بودن به معنای مسلمان بودن طرفین است؛ به این معنی که دختر و پسر باید هر دو مسلمان باشند. البته بعضی از موارد مانند شباهتهای فرهنگی هم در نظر گرفته میشوند که بیشتر جنبه عرفی دارند تا حقوقی و قانونی.
چه زمانی پدر صلاحیت اجازه دادن ندارد
مواردی وجود دارد که حق اجازه دادن برای ازدواج دختر را از پدر میگیرد و آن زمانی است که، ولی یا سرپرست یکی از شرایط زیر را داشته باشد: غایب باشد یا دیوانه باشد، یا سفیه باشد (یعنی همانند فردی باشد که مال خود را در کارهای بیهورده صرف کند و نتواند در موارد مالی عاقلانه رفتار کند) یا اینکه خود تحت قیمومیت اشخاص دیگر باشد.
به این ترتیب اجازه او لازم نیست و دختر حق دارد آزادانه ازدواج کند بهعلاوه زمانی که، ولی زنده و سالم باشد، اما به دلایلی دسترسی به او امکانپذیر نباشد، در این مورد هم اجازه پدر به خودی خود منتفی میشود. البته نباید فراموش کرد که ثبت این ازدواج در دفترخانه در گرو این استکه دختر هریک از موارد غیبت، جنون، سفه یا تحت قیمومیت بودن، ولی را در دادگاه اثبات کند.
پس دختر باید ثابت کند که پدرش دیوانه است و پدربزرگ هم ندارد، در این صورت دادگاه اجازه ازدواج او را صادر خواهد کرد.
وقتی اجازه میمیرد
هر زمان که پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه خودداری کند، اجازه او ساقط میشود. در این صورت دختر میتواند با مراجعه به دادگاه و معرفی کامل مرد مورد علاقه خود و بیان شرایط ازدواج و مهریهای که بین آنها توافق شده است، اجازه لازم برای عقد را بگیرد دادگاه پس از انجام بررسیهای مختلف مممکن است اجازه را صادر کند به این ترتیب دختر و پسر با در دست داشتن محوز فوق میتوانند به یک دفتر ازدواج مراجعه و عقد را ثبت کنند.
اگر دختر بدون مراجعه به داگاه و گرفتن اجازه ازدواج کند، عقد او باطل نخواهد بود، ولی سردفتری که بدون اجازه این عقد را ثبت کرده است، مرتکب تخلف انتظامی شده و مجازات میشود.
اجازه ندادن همان و ازدواج کردن همان
تصور کنید دختری بدون اجازه، ولی اقدام به ازدواج کند. در این صورت این سؤال مطرح میشود که تکلیف عقد چیست؟ به عبارت دیگر آیا عقد صورت گرفته صحیح است یا صرفاً به دلیل نداشتن اجاره باطل میشود؟ تاکنون صحبتهای زیادی در این مورد مطرح شده است، اما بهنظر میرسد نتیجه مشخص و قطعی از این صحبتها حاصل نشده است و نمیتوان حکمی یکسان در اینباره داد.
منبع : خبرگزاری میزان
دیدگاه خودتان را ارسال کنید