بر اساس ماده 795 قانون مدنی، هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را به رایگان به شخص دیگری تملیک میکند؛ به عبارت دیگر او مال خود را به طور مجانی به ملکیت دیگری در میآورد
بر اساس ماده 795 قانون مدنی، هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را به رایگان به شخص دیگری تملیک میکند؛ به عبارت دیگر او مال خود را به طور مجانی به ملکیت دیگری در میآورد.
هبه جزو عقود است و به همین دلیل، علاوه بر ایجاب احتیاج به قبول نیز دارد؛ مثل عقد بیع، نکاح و اجاره و نیز ایجاب آن به هر لفظی که ظهور عرفی در معنای بخشیدن داشته باشد.
همچنین قبول هبه با هر لفظی که ظهور عرفی در معنی قبول دارد و دلالت بر رضایت متهب دارد، واقع میشود و قبض عین موهوبه شرط صحت آن است.
شرط صحت به این معنا است که متهب علاوه بر قبول هبه باید چیزی را که به او هبه شده است، از واهب تحویل بگیرد و این قبض نیز باید به اذن واهب باشد. بنابراین اگر متهب عین موهوبه را قبض نکند، حکم ملکیت بر آن بار نمیشود و اگر واهب قبل از قبض متهب بمیرد، این عین موهوبه جزو ترکه واهب محسوب میشود.
ارکان هبه
هبه از سه رکن تشکیل میشود:
1- واهب: کسی است که مال را به دیگری تملیک میکند.
2- متهب: کسی است که تملیک را قبول میکند.
3- موهوب: مالی که مورد هبه است و بخشش میشود.
اقسام هبه
هبه بر دو نوع معوضه و غیر معوضه است:
1- هبه معوض
هبه معوض، هبهای است که واهب در هنگام عقد به متهب شرط کند که عوض چیزی را که به او میدهد، او نیز عوض آن را رایگان به واهب بدهد یا اینکه متهب بدون شرط واهب، چیزی در مقابل هبهای که گرفته است، به طور رایگان به واهب بدهد.
2- هبه غیر معوض
هبه غیر معوض، هبهای است که واهب در هنگام عقد هبه، شرط پرداخت عوض بر متهب نکرده باشد و متهب نیز چیزی در عوض هبه به واهب پرداخت نکند.
دریافت مال، لازمه وقوع عقد هبه است
طبق قانون، عقد هبه واقع نمیشود، مگر با قبول متهب و قبض او. با توجه به این تعریف، مادامی که متهب مال را قبض (دریافت) نکرده باشد، عقد هبه منعقد نشده است؛ بنابراین رجوع هم موضوعیت نمییابد و واهب میتواند هر زمان که بخواهد آن مال را پس بگیرد.
اگر عقد هبه منعقد و عین موهوبه هم قبض شده باشد، واهب در صورتی میتواند از عقد رجوع کند و مال موهوبه را پس بگیرد که دو شرط محقق شده باشد:
1- عین موهوبه موجود باشد.
2- حق رجوع واهب از بین نرفته باشد. بر این اساس، چنانچه عین مال از بین رفته باشد، دیگر امکان رجوع وجود نخواهد داشت.
تفاوت هبه معوض با عقود دیگر
در هبه معوض، عوضی که در آن قرار داده میشود، در مقابل مال موهوب نیست بلکه عوض در مقابل شرط واهب است. در عقود دیگر مثل بیع، عوض در قبال عین است.
نوع عقد
هبه عقدی جایز است، به این معنا که هر یک از طرفین میتوانند آن را به هم بزنند، مگر در چند مورد که هبه لازم میشود و واهب نمیتواند آن را به هم بزند و عین موهوبه را پس بگیرد:
1- بخشش به خویشاوندان باشد؛ مثل پدر و مادر.
2- واهب مال را «قربة الی الله» بخشیده باشد.
3- هبه معوضه باشد؛ اگر چه متهب عوض خیلی کم به واهب داده باشد.
4- مال موهوبه به حال خود باقی نمانده باشد بلکه تمام یا بعضی از آن به کلی تلف شده یا صورت آن تغییر کرده باشد. به عنوان مثال، پارچه دوخته شده یا غذا خورده شده یا اینکه متهب مال را به دیگری انتقال داده باشد.
5- واهب بعد از تحویل عین موهوبه از دنیا برود یا متهب بعد از تحویل گرفتن فوت کند.
حکم فروش مال موهوبه
اگر واهب در هبهای که نمیتواند رجوع کند، عین موهوبه را بفروشد، بیعش فضولی است؛ چنانچه متهب اجازه دهد، معاملهاش صحیح و اگر اجازه ندهد، معامله باطل است.
مزیت هبهنامههای رسمی
هبه با سند رسمی (هبهنامههای رسمی) دارای یک مزیت بهخصوص هستند؛ مزیتی که تنها مختص به آنها است و در دیگر انواع هبهها یافت نمیشود.
در مورد هبهنامههای رسمی امکان انکار و تردید وجود ندارد؛ بنابراین هیچ یک از خواهان و خوانده نمیتواند مدعی شود که در صحت و اصالت سند مزبور مردد است؛ چرا که این ادعا از نظر قانونی پذیرفتنی نیست.اما در مورد هبهنامههای غیر رسمی یا عادی، ادعای انکار و تردید مسموع خواهد بود و با طرح هر یک از دو ادعای انکار یا تردید دادگاه موظف میشود تا بدون تعلل، سند را مورد بررسی قرار دهد و بعد از دقت فراوان در مورد اعتبار آن حکم دهد.
طریقه رجوع از هبه
رجوع از هبه، یا با گفتار است؛ یعنی واهب بگوید از هبهام برگشتم یا مال موهوبه را برگردان، یا به فعل است؛ مثل برگرداندن عین و گرفتن آن از دست متهب.اگر واهب مال موهوبه را بفروشد یا اجاره دهد یا وقف کند، اگر به قصد رجوع از هبه باشد، این موارد هم رجوع از هبه است. در رجوع، اطلاع متهب شرط نبوده و صحیح است.برای رجوع از هبهنامه، واهب به دادگاه حقوقی مراجعه و دادخواست ارائه میکند. در محکمه نیز یکی از این دو حالت دیده میشود:
1- نخست اینکه هبه ثبت شده و دارای سند رسمی است. در این حالت، واهب بدون اینکه نیاز باشد که هبه را به اثبات برساند، درخواست رجوع خود را مطرح میکند.
2- مورد دیگر، زمانی است که هبه به صورت رسمی به ثبت نرسیده است. (هبهنامه عادی یا هبه شفاهی)
در این حالت واهب مکلف است در دادگاه، نخست انعقاد عقد هبه را به اثبات برساند و آنگاه اعلام کند که میخواهد از عقد رجوع کند.
هبه مهریه
پرسشی که مطرح میشود، این است که آیا زنی که مهر خود را به همسرش هبه کرده است، میتواند از هبه خود رجوع و مهر خود را به صورت مجدد مطالبه کند یا خیر؟
در پاسخ به این پرسش، باید سه حالت را از یکدیگر تفکیک کرد:
1- حالت نخست، زمانی است که زوجه در خصوص مهریه، مافیالذمه زوج را ابرا میکند. به این بیان که میگوید از نظر من تو دیگر تکلیفی برای پرداخت مهریه نخواهی داشت؛ این بیان باعث میشود تا تکلیف شوهر در ادای مهر به طور کلی ساقط شود.
2- حالت دوم زمانی است که زوجه در قبال طلاق، مهریه خود را به شوهر بذل میکند. بذل مهر در طلاقهای خلع و مبارات انجام میشود، به این صورت که زن با پرداخت مالی به شوهر، از او میخواهد که طلاقش دهد. اگر زن در ایام عده طلاق از بذل خود رجوع کند، طلاق ملغی و کانلمیکن خواهد شد.
3- حالت سوم زمانی است که زوجه مهریه خود را به زوج هبه میکند. به این بیان که میگوید من مهر خود را به تو بخشیدم؛ در این حالت است که همانند سایر اشکال هبه، تکلیف شوهر در پرداخت مهریه به طو
منبع : روزنامه حمایت
دیدگاه خودتان را ارسال کنید