محکومعلیه غایب حق دارد به حکم غیابی اعتراض کند که این اعتراض واخواهی نامیده میشود
محکومعلیه غایب حق دارد به حکم غیابی اعتراض کند که این اعتراض واخواهی نامیده میشود.
واخواهی از نظر لغوی، به معنای اعتراض آمده و اعتراض نیز به معنای خرده گرفتن و ایراد گرفتن است. واخواهی در اصطلاح به شکایتی گفته میشود که محکومعلیه غایب نسبت به حکم غیابی در دادگاه صادرکننده حکم مطرح میکند. واخواهی یک طریق عدولی رسیدگی به شکایت از احکام است زیرا بر اثر آن دعوا برای بررسی مجدد به دادگاه صادر کننده حکم بازمیگردد تا در صورت وجود اشتباه، آن را فسخ و در غیر این صورت، آن را استوار کند.
مبانی واخواهی
واخواهی روشی است که به موجب آن کسی که حکم غیابی علیه او صادر شده است، به آن اعتراض کند و همان دادگاه صادرکننده حکم به آن رسیدگی کرده و در مورد آن رأی مقتضی را صادر کند.
واخواهی طریقهای عدولی است؛ بدین معنا که به اعتراض در همان دادگاهی رسیدگی میشود که حکم غیابی مورد اعتراض را صادر کرده است و آن دادگاه پس از رسیدگی به اعتراضات مجدداً حکم میدهد و ممکن است در تجدید حکم از نظر بدوی خود عدول کند. در حقیقت مبنا و لزوم واخواهی این است که حق دفاع برای محکومعلیه محفوظ بماند؛ زیرا ممکن است مواردی باشد که محکومعلیه بدون سوء نیت غایب بوده و چه بسا اگر حضور میداشت، با استناد به دلایل و مدارک، دعوای خواهان را از اعتبار میانداخت. دلیل دیگری را که میتوان مبنای واخواهی قرارداد، این است که موقعیت اصحاب دعوا در دادرسی ثانوی حفظ میشود؛ گفتیم که اعتراض طریقهای عدولی است؛ یعنی بر اثر آن دعوا نزد همان دادگاه برمیگردد و دادگاه صادرکننده حکم، مجدداً به آن رسیدگی میکند. در نتیجه اصحاب دعوا، موقعیت خود را در دادرسی ثانوی حفظ میکنند؛ به این معنا که فردی که در دادرسی اول خواهان بوده و معترضعلیه واقع شده، در اینجا باز خواهان باقی میماند و آن طرفی که خوانده بوده است، خوانده میماند، هرچند که در دادرسی ثانی دارای سمت معترض میشود. در اینجا خوانده نیازی به دلیل برای برائت خود ندارد و این خواهان است که باید دعوای خود را به اثبات برساند.
سومین دلیلی که مبنای واخواهی قرار میگیرد، رعایت اصل تناظر است. در نظامهای بزرگ دادرسی، ضمن این که احترام به اصل تناظر مورد تأکید قرار گرفته، مقررات ابلاغ به گونهای تدوین شده است که با اجرای آنها، خوانده از دعوایی که علیه او اقامه شده است، آگاه شود. در حقیقت رعایت اصل تناظر به این دلیل است که فرصت و امکان دفاع در اختیار خوانده دعوا قرار گیرد و او بتواند از خود دفاع کند.
مرجع رسیدگی به حکم غیابی
واخواهی منوط به تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی بوده و دادخواست واخواهی در دادگاه صادرکننده حکم غیابی قابل رسیدگی است.
مهلت واخواهی
1- در صورت ابلاغ حکم به صورت واقعی برای افراد مقیم ایران، مهلت واخواهی 20 روز از تاریخ ابلاغ حکم و برای افراد مقیم خارج از کشور، 2 ماه از تاریخ ابلاغ حکم است.
2- اگر ابلاغ به صورت قانونی باشد:
الف) در صورت اطلاع از مفاد حکم، مهلت واخواهی برای افراد مقیم ایران 20 روز و برای افراد مقیم خارج از کشور 2 ماه است.
ب) در صورت عدم اطلاع و قبول دادگاه، محکوم علیه میتواند دادخواست واخواهی تقدیم کرده که مانع اجرای حکم میشود.
3- در صورت وجود معاذیر قانونی:
الف) اگر دادگاه عذر را قبول کرد، قرار قبولی دادخواست صادر و اجرای حکم متوقف میشود.
ب) اگر دادگاه عذر را قبول نکرد، قرار رد دادخواست را صادر میکند.
4- در صورت حجر، ورشکستگی و... محکومعلیه، مهلت واخواهی از تاریخ ابلاغ به قائممقام یا نمایندگان محکومعلیه است.
معاذیر قانونی
1- فرضی که مانع حرکت است با گواهی پزشک و شهادت گواهان.
2- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد.
3- حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق.
4- توقیف یا حبس بودن، به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.
اگر در رسیدگی به پروندهای، خوانده یا وکیل یا نماینده او در هیچ یک از جلسات حضور نداشته و لایحهای هم به دادگاه ارسال نکرده باشند و ابلاغ هم واقعی نباشد، حکم صادر شده از طرف دادگاه، صفت غیابی بودن را دارا است.
یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد، این است که غیابی بودن مختص حکم است و قرار غیابی نداریم. همچنین در حکم غیابی، حضور و عدم حضور خوانده ملاک است؛ نه خواهان. حکم در صورتی غیابی است که به طور جزیی یا کلی، علیه خوانده باشد.
آثار واخواهی
واخواهی دارای آثاری به شرح ذیل است:
1- اثر تعلیقی بر اجرای حکم:
واخواهی مانند تجدید نظر اثر تعلیقی دارد. بدین معنا که تا انقضای مهلت واخواهی، صدور دستور اجرای حکم ممنوع است و چنانچه در مهلت، واخواهی شده باشد، اجرای حکم تا روشن شدن نتیجه واخواهی متوقف میشود.
2- اثر انتقالی:
اثر انتقالی بدن معنا است که اختلاف از مقطع قبلی (رسیدگی غیابی) به مقطع واخواهی، با تمامی مسائلی که دارد، با لحاظ اعتراضات و دلایل واخواه، منتقل میشود.
قاعده کلی این است که حکمی که حضوری است، 20 روز از تاریخ ابلاغ حکم، قابل تجدید نظرخواهی است؛ مگر درباره استثنائات. قاعده در حکم غیابی این است که 20 روز از زمان ابلاغ، قابل واخواهی و در 20 روز دوم قابل تجدیدنظرخواهی است. بنابراین حکم غیابی، 40 روز برای افراد مقیم ایران، قابلیت اعتراض را دارا است.
شرایط واخواهی
1- دادخواست به دفتر دادگاه صادرکننده حکم غیابی تقدیم شود.
2- هزنیه دادرسی پرداخت شود.
3- در مهلت قانونی تقدیم شود.
4- حکم صادرشده غیابی بوده باشد.
حقوق واخواه (خوانده دعوای اصلی)
1- اعتراض به بهای خواسته.
2- اعتراض به اصیل بودن سند.
3- اعتراض به سایر ادله.
4- جلب شخص ثالث.
5- ایراد کردن به دادرسی مثل ایراد عدم صلاحیت دادگاه یا دادرس.
رایی که پس از رسیدگی واخواهی صادر میشود، فقط نسبت به واخواه و واخوانده موثر است؛ مگر اینکه رأی قابل تفکیک نباشد.
در صورت واخواهی محکومعلیه غایب پس از اجرای حکم و صدور حکم به نفع وی، خواهان بدوی ملزم به جبران خسارت است.
صدور حکم
رأیی که پس از رسیدگی واخواهی صادر میشود، فقط نسبت به واخواه و واخوانده مؤثر است و شامل کسی که واخواهی نکرده است، نخواهد شد؛ مگر این که رأی صادره قابل تجزیه و تفکیک نباشد که در این صورت، نسبت به کسانی که مشمول حکم غیابی بوده اما واخواهی نکردهاند، نیز تسری خواهد داشت.
اجرای حکم غیابی
چنانچه ابلاغ واقعی به شخص محکومعلیه میسر نباشد و ابلاغ قانونی بهعمل آید، آن ابلاغ معتبر بوده و حکم غیابی پس از انقضای مهلت قانونی و قطعی شدن بهموقع اجرا گذارده خواهد شد.
اجرای حکم غیابی منوط به معرفی ضامن معتبر یا اخذ تأمین متناسب از محکومله خواهد بود. مگر اینکه دادنامه یا اجراییه به محکومعلیه غایب ابلاغ واقعی شده و نامبرده در مهلت مقرر از تاریخ ابلاغ دادنامه، واخواهی نکرده باشد.
چنانچه محکومعلیه غایب پس از اجرای حکم، واخواهی کند و در رسیدگی بعدی حکم به نفع او صادر شود، خواهان ملزم به جبران خسارت ناشی از اجرای حکم اولی به واخواه است.
منبع : روزنامه حمایت
دیدگاه خودتان را ارسال کنید