فسخ در لغت به معنای نقض، زایل کردن، تباه کردن و شکستن آمده است و به آن انحلال ارادی قرارداد نیز گفته میشود فسخ در اصطلاح حقوقی عبارت از پایان دادن حقوقی به قرارداد به وسیله یکی از دو طرف قرارداد یا یک شخص ثالث است
فسخ در لغت به معنای نقض، زایل کردن، تباه کردن و شکستن آمده است و به آن انحلال ارادی قرارداد نیز گفته میشود. فسخ در اصطلاح حقوقی عبارت از پایان دادن حقوقی به قرارداد به وسیله یکی از دو طرف قرارداد یا یک شخص ثالث است.
فسخ یا انحلال ارادی قرارداد از حیث جایگاه حقوقی از جمله مباحث اسباب سقوط تعهدات و قراردادها است.موضوع فسخ قرارداد، مختص عقود لازم است؛ چرا که در عقود جایز هر کدام از طرفین میتواند هر زمان که اراده کند، عقد را بر هم بزند. بحثی که در عقود لازم مطرح بوده، آن است که آیا مدعی فسخ عقد، حق فسخ دارد یا اینکه باید به عقد ملتزم بماند؟
ماهیت فسخ
با توجه به تعریفی که از فسخ ارایه شد، میتوان گفت که فسخ، انشای یکطرفه انحلال قرارداد و تعهد است و مانند ابراء نوعی ایقاع محسوب میشود. به این معنا که یک طرف به طور مستقل میتواند حق فسخ خود را اعمال کند، بدون اینکه نیازی به رضایت طرف دیگر باشد که به این عمل ایقاع گفته میشود.
مبنای فسخ
مبنای فسخ قرارداد ممکن است متفاوت باشد؛ یعنی اینکه فسخ قرارداد مبتنی بر حقی است که یا به وسیله توافق طرفین ایجاد شده یا به وسیله حکم مستقیم قانون به وجود آمده و این حق برای یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث است:
الف) توافق طرفین
طرفین قرارداد میتوانند ضمن عقد یا خارج از آن برای یک یا هر دو طرف معامله یا شخص ثالث، حق فسخ قرار دهند؛ مثل این که شخصی ماشینی را به دیگری بفروشد و در قرارداد آن شرط شود که هر کدام از طرفین یا شخص ثالث هر وقت مایل باشند، بتوانند ظرف یک ماه آن معامله را فسخ کنند. به این حق در اصطلاح خیار شرط گفته میشود. همانگونه که در مواد 399 و 400 قانون مدنی به آن اشاره شده است.بر اساس ماده 399 قانون مدنی، «در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.»ماده 400 این قانون نیز میگوید: «اگر ابتدای مدت خیار ذکر نشده باشد، ابتدای آن از تاریخ عقد محسوب است؛ در غیر این صورت تابع قرارداد متعاملین است.»
ب) حکم مستقیم قانون
قانون در مواردی برای جلوگیری از ضرری که به طور ناخواسته از قرارداد، متوجه یکی از دو طرف معامله است، به طور مستقیم به او حق میدهد که بتواند با فسخ قرارداد، از ضرر مذکور جلوگیری کند. مثل اینکه کسی خانهای را اجاره کند و پس از مدتی متوجه شود که سکونت در آن میسر نیست که در اینجا فرد به استناد مواد 478 و 479 قانون مدنی حق دارد عقد اجاره را فسخ کند. ماده 478 در این زمینه میگوید: «هر گاه معلوم شود عین مستأجره در حال اجاره معیوب بوده، مستأجر میتواند اجاره را فسخ کند یا به همان نحوی که بوده است، اجاره را با تمام اجرت قبول کند اما اگر موجر رفع عیب کند، به نحوی که به مستأجر ضرری نرسد، مستأجر حق فسخ ندارد.» همچنین بر اساس ماده 479 قانون مدنی، «عیبی که موجب فسخ اجاره میشود، عیبی است که موجب نقصان منفعت یا صعوبت (سختی) در انتفاع باشد.»
شرایط فسخ
1- قصد؛ فسخکننده باید انحلال قرارداد را اراده کند.
2- رضا؛ فسخکننده باید راضی به فسخ معامله باشد و اگر با اکراه چنین کرد، این فسخ اثر حقوقی ندارد.
3- اهلیت؛ کسی که میخواهد عملی حقوقی را فسخ کند، باید اهلیت این کار را داشته باشد و از نظر عقل و سن نیز مشکلی نداشته باشد.
موارد فسخ معامله
حق به هم زدن معامله را «خیار» گویند و خریدار و فروشنده در موارد ذیل میتوانند معامله را به هم بزنند:
1- خریدار و فروشنده از مجلس معامله متفرق نشده باشند که این خیار را «خیار مجلس» میگویند.
2- یکی از خریدار و فروشنده مغبون شده باشند. (خیار غَبن)
3- طرفین در معامله مقرر کنند که تا مدت معینى هر دو یا یکى از آنان بتواند معامله را به هم بزند. (خیار شرط)
4- فروشنده یا خریدار مال خود را بهتر از آنچه که هست، نشان دهد و طورى رفتار کند که قیمت مال در نظر طرف مقابل زیاد شود. (خیار تدلیس)
5- فروشنده یا خریدار شرط کند که کارى انجام دهد، یا شرط کند مالى را که مىدهد به طور مخصوصى باشد اما به آن شرط عمل نکند که در این صورت دیگرى مىتواند معامله را به هم بزند. ( خیار تخلّف شرط)
6- در جنس یا عوض آن عیبى باشد. (خیار عیب)
7- معلوم شود مقدارى از جنس که فروخته شده، مال متعلق به دیگرى است که اگر صاحب آن به معامله راضى نشود، خریدار مىتواند تمام معامله را به هم بزند یا پول آن مقدار را از فروشنده بگیرد.
همچنین اگر معلوم شود مقدارى از چیزى که خریدار به عنوان عوض داده، مال متعلق به دیگرى است و صاحب آن راضى نشود، فروشنده مىتواند تمام معامله را به هم بزند، یا عوض آن مقدار را از خریدار بگیرد. (خیار شرکت)
8- فروشنده خصوصیات جنس معینى را که مشترى ندیده است، به او بگوید و بعد معلوم شود آنگونه که گفته، نبوده است. در این صورت مشترى مىتواند معامله را به هم بزند همچنین اگر مشترى خصوصیات عوض معینى را که مىدهد، بگوید و بعد معلوم شود به طورى که گفته، نبوده است، فروشنده مىتواند معامله را به هم بزند. (خیار رویت)
9- مشترى پول جنسى را که به صورت نقدی خریده است، تا سه روز ندهد و فروشنده نیز جنس را تحویل ندهد. اگر مشترى شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد و شرط تأخیر جنس هم نشده باشد، فروشنده مىتواند معامله را بهم بزند اما اگر جنسى که خریده است، مثل بعضى از میوهها باشد که اگر یک روز بماند، فاسد مىشود، چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد و شرط تأخیر جنس نیز نشده باشد، فروشنده مىتواند معامله را به هم بزند. (خیار تأخیر)
10- اگر مورد معامله حیوان باشد، خریدار تا سه روز مىتواند معامله را به هم بزند. (خیار حیوان)
11- فروشنده نتواند جنسى را که فروخته است، تحویل بدهد. به عنوان مثال، اسبى که توسط فروشنده فروخته شده است، فرار کند که در این صورت مشترى مىتواند معامله را به هم بزند. (خیار تَعذّر تسلیم)
آثار فسخ
اثر فسخ نسبت به آینده است و اثری نسبت به گذشته ندارد. فسخ موجب میشود که عقد از زمان انشای فسخ منحل شده و آثار آن قطع شود.بنابراین منافعی که مورد معامله داشته، اصولا تا زمان فسخ، باید متعلق به کسی باشد که به واسطه عقد مالک شده است؛ اما به دلیل اینکه نمائات و منافع متصله را نمیتوان از مورد معامله جدا کرد، میگوییم منافع منفصله آن تا زمان فسخ متعلق به کسی است که به واسطه عقد مالک شده و پس از فسخ، مورد معامله و منافع آن متعلق به کسی است که به واسطه فسخ مالک شده است. اگر خریدار قیمت جنس را نداند یا در موقع معامله غفلت کند و جنس را گرانتر از قیمت معمول آن بخرد، چنانچه به قدرى گران خریده که مردم او را مغبون مىدانند و به کمى و زیادى آن اهمیت مىدهند، مىتواند معامله را به هم بزند.
اختیار بر هم زدن معامله در هنگام غبن
همچنین اگر فروشنده قیمت جنس را نداند یا موقع معامله غفلت کند و جنس را ارزانتر از قیمت آن بفروشد، در صورتى که مردم به مقدارى که ارزان فروخته است، اهمیت بدهند و او را مغبون بدانند، مىتواند معامله را به هم بزند.در معامله بیع شرط، که مثلا جنس هزار تومانى را به هزار تومان یا کمتر مىفروشند و قرار مىگذارند که اگر فروشنده تا مدتی معین پول را بدهد، بتواند معامله را به هم بزند، در صورتى که خریدار و فروشنده قصد خرید و فروش داشته باشند، معامله صحیح است .اگر فروشنده چاى اعلا را با چاى پَست مخلوط کند و به اسم چاى اعلا بفروشد، مشترى مىتواند معامله را به هم بزند.اگر خریدار بفهمد مالى که گرفته است، عیبى دارد، به عنوان مثال حیوانى را بخرد و سپس بفهمد که یک چشم آن کور است، چنانچه آن عیب پیش از معامله در مال بوده و او نمىدانسته، مىتواند معامله را به هم بزند، یا مابهالتفاوت قیمت سالم و معیوب آن را بگیرد.
وجود عیب پیش از معامله، از موارد فسخ
اگر فروشنده بفهمد در عوضى که گرفته است، عیبى وجود دارد، چنانچه آن عیب پیش از معامله در عوض بوده و او نمىدانسته، مىتواند معامله را به هم بزند، یا مابهالتفاوت قیمت سالم و معیوب را بگیرد.اگر بعد از معامله و قبل از تحویل گرفتن مال، عیبى در آن پیدا شود، خریدار مىتواند معامله را به هم بزند همچنین اگر در عوض مال بعد از معامله و قبل از تحویل گرفتن، عیبى پیدا شود، فروشنده مىتواند معامله را به هم بزند اما اگر بخواهند تفاوت قیمت بگیرند، بلا اشکال است.اگر خریدار بعد از معامله، عیب مال را بفهمد و فورا معامله را بهم نزند، دیگر حق به هم زدن معامله را ندارد.براى فسخ معامله کافى است که فرد موضوع را به طرف مقابل اطلاع دهد یا اگر این اقدام مقدور و ممکن نیست، به دیگران اطلاع دهد که معامله را فسخ کرده است.
هر گاه خریدار بعد از خریدن جنس عیب آن را بفهمد، اگر چه فروشنده حاضر نباشد، مىتواند معامله را به هم بزند.
موارد مقدور نبودن فسخ یا گرفتن تفاوت قیمت
در مواردی اگر خریدار بفهمد که مال عیبى دارد، نمىتواند معامله را به هم بزند یا تفاوت قیمت بگیرد که به شرح ذیل است:
1- موقع خریدن، عیب مال را بداند.
2- به عیب مال راضى شود.
3- در وقت معامله بگوید که اگر مال عیبى داشته باشد، پس نمىدهم و تفاوت قیمت هم نمىگیرم.
4- فروشنده در وقت معامله بگوید که این مال را با هر عیبى که دارد مىفروشم، اما اگر عیبى را معین کند و بگوید که مال را با این عیب مىفروشم و سپس معلوم شود عیب دیگرى هم دارد، خریدار مىتواند براى عیبى که فروشنده معین نکرده است، مال را پس دهد یا تفاوت قیمت بگیرد.
موارد امکان دریافت تفاوت قیمت
در سه صورت، اگر خریدار بفهمد که مال عیبى دارد، نمىتواند معامله را به هم بزند اما مىتواند تفاوت قیمت بگیرد:
1- بعد از معامله تغییرى در مال بدهد که مردم بگویند، آن گونه که خریدارى کرده و تحویل داده شده، باقى نمانده است.
2- بعد از معامله بفهمد مال عیب دارد و فقط حق برگرداندن آن را ساقط کرده باشد.
3- بعد از تحویل گرفتن مال، عیب دیگرى در آن پیدا شود اما اگر حیوان معیوبى را بخرد و پیش از گذشتن سه روز عیب دیگرى پیدا کند، اگر چه آن را تحویل گرفته باشد، باز هم مىتواند آن را پس دهد.
همچنین اگر فقط خریدار تا مدتى که حق به هم زدن معامله را داشته باشد، مال عیب دیگرى پیدا کند، اگر چه آن را تحویل گرفته باشد، مىتواند معامله را به هم بزند.
منبع : روزنامه حمایت
دیدگاه خودتان را ارسال کنید